تاج بندگی ...

ساخت وبلاگ

از همان اوان برایمان تازگی نداشت، آدم های این مدلی را در کوچه های کاهگلی و آسفالت نشده محله و یا در بازارهای پر رفت و آمد دیده بودیم ...

مادرهایمان که از کنار بازارهای محل عبور می کردند، مردان بازاری سر به زیر می انداختند ... به نشانه احترام!

برای ما که کودک بودیم حکم کلید راه را داشت، تا انتهای مسیر آن را در دست می گرفتیم ...

از کودکی عاشقش می شدیم و طبع خیاطی مادرمان گل می کرد تا یکی از آن ها را برایمان بدوزد ...

تا ابهتی یافته باشیم میان بچه های محله ...

بزرگ تر که شدیم، چاشنی غرورمان بالا رفت و حالا شده بودیم سوگلی خانه پدری ...

غریبه که وارد می شد، به نشان عادت و به دنبال مادر چادر به سر می کردیم ...

روبند هم می زدیم بعضی هامان ...

باز هم سن مان توقف نداشت،

بزرگ تر شدیم ...

20 را هم رد کردیم ...

حالا دیگر برای خودمان خانمی شده بودیم، خانمی سر به زیر که دیگر از کوچه و بازار عبور نمی کرد ...

خانمی سر به زیر تر شاید ...

پسر همسایه مان هم سر به راه تر شده بود، سرش را بالا می گرفت و متلکی می پراند ...

به خیالمان مخش عیب کرده ..

دخترهایمان هم عوض شده بودند ...

دیگر چادر مادرشان را نمی گرفتند ...

پری را بگو که چقدر چشم دریده شده بود، هوای مادر پیرش را هم نداشت ...

مدل چادرمان را تغییر دادند، عربی و ایرانی و دانشجویی اش هم آمد ...

بی حجابی اما هنوز جریان داشت در رگ های شهر ...

و من چقدر هنوز عاشق بودم ...

عاشق تاج بندگی ام ...!

عاشق چادرم!

!همین و دیگر هیچ...
ما را در سایت !همین و دیگر هیچ دنبال می کنید

برچسب : تاج بندگی,تاج بندگی من,حجاب تاج بندگی,فروشگاه تاج بندگی,سایت تاج بندگی,نماز تاج بندگی,حجاب تاج بندگی است,حجاب تاج بندگی منه,حجاب تاج بندگی من,گالری حجاب تاج بندگی, نویسنده : paopara بازدید : 253 تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت: 10:59